به رنگ گیلاس

ساخت وبلاگ
یک روز بارانییک روز سرد سردمردی سراسر ابر☁️☁️☁️مردی سراپا نورمردی که در دستش بال کبوتر داشت به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaldatanha بازدید : 50 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 20:31

ماه بهمن رسید و روزگار غریبسرد و زود از پی هم میگذشت.......پنج شنبه شب شد و کنار اجاقبرگ های کتاب قرآن، بازچادر سپید گلدار پوشیدتسبیح سبز به دست گرفت و مشغول راز و نیازیکباره وحی می رسد حامل آیه های روشن فرداأشهد أن لا إله إلا أللهصبح روز جمعه، ساعت نهتیک تیک قلب مادرم می زددست هایش مثل بید می لرزید، آه می کشید و اشک می ریختصبح سرد جمعه و صدای زنگی سردکه حکایت ز داستان شبی بی سحر می گفت.......و کلمات تلخ قاصدک ناچارآسمان قلب قبیله ای را شکستآخر چگونه کنم باور که رفته ای!!!!!!!که نیستی و بر بال کبوتر نشسته ای!!!؟؟؟..........نه......نه......چگونه میان لحظه های گرم و مصفای نذریمان؛چگونه قل قل آب درون دیگ های سیاه پوشدستگیره هایی که پای چرخ خیاطی نشستی و عاشقانه دوک زدی و برای نذری دوختیدست های دردمند رئوفت، در بین دست های آرزومندی که برنج را به هم میزند،........نباشد!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟............ای فدای چال قشنگ صورت ماهتچگونه....چگونه.....به وقت کشیدن نذری، که عطر شمبلیله قرمه سبزی نذری، آغشته به تدبیر و ملاحت وجود تو بود؛ دختر دایی صدیقه ام نباشد!!!!؟؟؟؟.......دوباره فرا می رسد ماه محرم، حال و هوای نذری و پهن کردن سفره های بلند، کشیدن برنج های سپید دانه و خورشت های عطرآگین سبزی، و چیدن یاد تو کنار هم، و غروب به دور سفره دعای کریم اهل بیت، حضرت امام حسن مجتبی(ع) ،و ذکر خاطرات عزیزت؛ آخر چگونه کنم باور......بگو چگونه!!!؟؟؟شب شد و دیگ ها شسته،و کاشی حیاط رفته و دمکنی ها روی گلهای نیلوفری باغچه، پهن است و آسمان فردا خیسبه کنار چشمه ی بهشت، کنار حسینحالیا......جمعه جشن میهمانیست....... به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaldatanha بازدید : 53 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 20:31

از بال های سبز یک گوهر از توتیای چشم سه دختر می تراود شبنم اندوه بر گونه های ناز گلبرگت، نازنین مادر....... به رنگ گیلاس...
ما را در سایت به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaldatanha بازدید : 128 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 19:39

از در که آمدم، دل تنگت ز یاران گرفته بود

از آسمان چشمهای مهربانت، باران گرفته بود

از فراق دوست، در این صنعت غریب

با موج بغض، خدا را دست به دامان گرفته بود

موضوعات مرتبط: شعر

به رنگ گیلاس...
ما را در سایت به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaldatanha بازدید : 53 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 19:39

از حرف مردمان عجیب روزگار

از خش خش برگ های زرد

از شاخه های بی بر خشک بلند

رنجید و رفت.......

او که میهمان تازه ی بهار بود

با دست های اشتیاق سبز جوانه ها

تکه های آهنین را که نه،........

اندوه برای قلب رفیقش تراشید و رفت........

موضوعات مرتبط: شعر

به رنگ گیلاس...
ما را در سایت به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaldatanha بازدید : 49 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 19:39

دوباره باران گرفت و جوانه زد از شاخه گلی,  گلبرگ نازنین نگاه تو.......تو ترنمی و شبنم عشق بر لب های لطیف گلبرگ های نیلوفری,  تو نیکویی........و من میدانم که همای سعادت من خواهی بود.......ای سبزترین تقدیر خدا....... 

موضوعات مرتبط: متن ادبی

به رنگ گیلاس...
ما را در سایت به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaldatanha بازدید : 84 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 0:24

امروز یکشنبه است و گلی زباغ مامی رود که در بهشت, بهار شودامروز دلم گرفته است و پاییز سردرفت که بی بهانه دوباره, بهار شودامروز پوشاندند تنت را از هاله ای سپیدچراغانی شدی و کنار درخت کاج, اینک بهار شودامروز هوای دلم چون آسمان, ابریستتو سبز بودی و از خاک تو گلشن بروید وبهار شودامروز دلم گرفته است و این شاخه گلرفت از زمستان خزان ما تا که بهار شودامروز پر از برگ شد کوچه باغ مااز نم نم آسمان چشمانمان, ابر بهار شودبارید ابر چشمان نرگسی بر چمن زار پیکرتامید که با دست دعای قشنگ تو, چون بوستان مریمی ها, بهار شودامروز بوی نان کنجدی ات در هوا پیچیدآرام و باوقار از کنار دیوار کوچه گذشت, تا بهار شودامروز از آستان شهر راز بر روی دست های سرد بهمن درخشیدیبدرود گفتی و کنار رود, دوباره آه بجوشد وبهار شودامروز سرد است و روی اجاق پرمهر توای میهمان نواز, از شعله های گرم نگاهت, بهار شودامروز درختان نارنج حیاط, شکوفه می دهدتا عطر چای قوری ات, طعم بهار شودامروز رنگ دامنت به رنگ شکوفه های بهارنارنج استامروز گلهای لباس بهشتی ات, رنگ بهار شودامروز سایه ی تو کم نخواهد شد.....نه.....تا سایبان عمو کنار باغچه ی وجودت, بهار شودامروز نغمه ی لا إله إلا ألله.... محمد رسول ألله.... علی ولی ألله.....می تراود از گام های نسترن ها و نسرین هااز نفس تازه نوگل محبوب, از خوشه های جاری رگ های مزرعه, گندم بروید و بهار شودامروز چون ابر گرفته هوای دلم....هوای دلمبر خاک می فشانم جرعه جرعه اشک, تا کنار سفره عید, از چمن زار یاد عزیزت, سبزه بروید و بهار شودامروز رفتی و سید علاء الدین حسین و شاهچراغ, پشت و پناهتاین خانه ات تا همیشه زیر بقعه ی حضرت, بهار شودبه بوی عیدی میان سوره ی نور, به برکه ی آبی کوچک ماهی قرمزاینقدر خوب به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaldatanha بازدید : 105 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 0:24

از بال های سبز یک گوهر از توتیای چشم سه دختر می تراود شبنم اندوه بر گونه های ناز گلبرگت، نازنین مادر....... به رنگ گیلاس...
ما را در سایت به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaldatanha بازدید : 108 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 0:24

نسیم برخاسته از پیکره ی سپید برف ها در آسمان می پراکند شکوفه های بهاری را،و معطر می شود بر سر شاخساران برگ های سبز روزهای زندگی،برگ عطرآگین روز پدر....حال و هوای باغ،بوی عطر سیب،ماهی حوض حیاط،بوی آشنا به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaldatanha بازدید : 187 تاريخ : جمعه 22 فروردين 1399 ساعت: 6:16

ارسنجانا....دوباره باز طنین خوش عطر شکوفه های درختان، از سمت کوچه باغها استشمام می شود.دوباره دستان خوشه چین از دشت سرسبز کوه هایت گلهای پونه درو می کند،و بانوان سرزمین پاک ارسنجانم برای التهاب پینه ی به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaldatanha بازدید : 191 تاريخ : جمعه 22 فروردين 1399 ساعت: 6:16